نمای ساختمان باید به دنبال خلق یک کلیت هماهنگ به وسیله تناسب خوب پنجرها، بازشوهای در، سایبان و محدوده سقفها، سازه عمودی و افقی، مصالح، رنگ و عناصر تزئینی باشد. پنجرهها همواره با دیگر عناصر دیوار، سطوح باز و بسته، تیره و روشن، صاف وناهموار را به وجود میآورند.
به علت تکرار دورهای پنجرهها در ساختمانهای چند طبقه، نظم کاملی به چشم میخورد. اما گاه به علت افزایش نور در طبقات بالاتر کاهش داده شده و این نظم، آهنگ خود را از دست میدهد.
جداسازی عناصر افقی و عمودی تاثیر کلی در نما دارد. تناسبات عناصر ساختمان لازم است با کل ابعاد ساختمان مطابقت داشته باشد به عنوان مثال در ساختمانهای کوتاه عریض، ابعاد عرضی غالب خواهد بود و در ساختمانهای بلند، عناصر باریک برتری خود را نشان میدهند.
در و پنجره و نعلدرگاهها تاثیر خاصی در نما میگذارند. ناودانها، سایبانها، پیشآمدگیهای سقف و بالکنها ایجاد سایههای خاصی بر روی نما میکنند.
تفاوت سطحها باید در نما مشخص باشد، برای مثال بین طبقه همکف، سایر طبقات و طبقه انتهایی باید یک تفاوت اساسی وجود داشته باشد. ترکیب کلی نما درواقع، نظم در این تفاوتها است.
عناصر اصلی نما مثل پنجره، در، سطوح و محدوده پایانی سقف و غیره در شکل، رنگ و مصالحشان با یکدیگر اختلاف دارند، این عناصر معناهای متفاوتی دارند مثلا نمیتوان بالا و پایین پنجره و در را با هم، همردیف کرد. اگر ارتفاع این بازشوها یکسان نباشد میتوان از ضرایب مشترک و یا رنگهای یکسان استفاده نمود.
نسبتهای هندسی نقش تعیینکنندهای در هماهنگسازی ظاهری نما دارند.
میتوان پنجرهها را در عناصر اصلی نما مثل پنجره، در، سطوح و محدوده پایانی سقف و غیره در شکل، رنگ و مصالحشان با هم اختلاف دارند. میتوان پنجرهها را در گروههای کوچکتر ترکیب شده که شکل مشخصی را ایجاد میکنند دستهبندی کرد.
نماها میتوانند از نظر مصالح نیز با یکدیگر متفاوت باشند مصالح نما در رنگ، شکل، زبری و خشنی نما تاثیر میگذارد. مصالح بومی نشان میدهد که نما مربوط به چه منطقهای است.
ترکیب پنجرهها، ایوانها، درها و به طورکلی بازشوها، همچنین بافت و جنس نما و کمپوزسیون آن در هر عصر متفاوت است و در عین حال در یک تداوم شهری تغییر میکند. طراح میتواند نما را به عالیترین حد ترکیب معماری برساند و یا آن را تا حد یک سطح بدون طراحی و فکر رها کند.
در اعصار مختلف، بازشوها به شکل مشابهی در سطح نما قرار میگیرند و تنوع در قرارگیری آنها تابع عوامل داخلی چون بزرگی ساختمان، عریض بودن آن و یا عوامل اقلیی چون جهت قرارگیری و محل قرارگیری است.
در پهنای دیوار نما، تعبیه پنجره دوجداره، آفتابشکن، سایبان و … نقش تنظیم کننده شرایط آب و هوایی فضاهای داخلی را خواهد داشت.
در دیوارهای باریک معاصر، این عمل با جلو و عقب آمدن ساختمان انجام میشود.
یکی از عوامل ضروری در هویت نما، تعیین محدوده نما است، نمایی میتواند در طرح خود موفق باشد که به این سوالها پاسخ گوید:
* محدوده عمودی جانبی ساختمان کجاست؟
* خط پایانی افقی ساختمانی چگونه است و مرز ساختمان در آسمان به چه شکل است؟
* انتهای ساختمان چگونه به پایان میرسد؟
* گوشههای ساختمان چه وضعی دارد؟
* اگر ساختمان همسایهای دارد ارتباط نمای ساختمان فعلی با نمای همسایه چگونه به پایان میرسد؟
* اگر ساختمان، همسایه دارد ارتباط نمای همسایه چگونه است و اگر در فضا قطع میشود، این ارتباط چگونه است؟
محدودههای پایانی ساختمان باید معنای اتمام ساختمان را با خود داشته باشد و طبقه همکف ساختمان را با خود داشته باشد و طبقه همکف ساختمان باید مفهوم نشستن ساختمان بر زمین را برساند.
طبقه همکف باید در محدوده قد افراد کشش لازم را بر عابر پیاده و بیننده ایجاد کند.
کنج یا گوشه نما در واقع محل برخورد دو نمای عمود بر هم است. کنج میتواند حالت عمود، نیمدایره یا سهوجهی را داشته باشد و هر کدام میتواند تاثیرات متفاوتی را در نما بگذارد. در یک میدان یا چهارراه، هماهنگی کنجهای ساختمانهایی که در چهار طرف آن قرار گرفته است، میتواند در نمای شهری تاثیر زیبایی داشته باشد.
ایده های طراحی نمای ساختمان
در این قسمت، ایدههایی برای طراحی نمای ساختمان دیده میشود:
تحلیل ایده اول:
* یک قوس بزرگ، کل نما را تحت تاثیر قرار داده است (قوس پرت، مصالح و هزینه اجرا را زیاد میکند)
* قوس توسط قاب، تراس سمت چپ تقویت شده از طرفی با یک سری بریدگیهای افقی و یک حرکت نفوذی و یک خط کج حالت سنگینی و صلابت قوس شکسته شده است.
* با یک خط کج برعکس و یک عدد ۱۱ مشکی رنگ سمت راست نما نیز بسته شده است.
تحلیل ایده دوم:
* مستطیل نما یک واحد کوچکتر شده تا ۶ پنجره کاملا مربعی درون آن خودنمایی کند.
* تقارن موضعی یک راهکار برای نماهایی که تشابه دارند ولی تقارن ندارند.
* پنجرههای درون L آجری کاملا خرد شده و ریز مقیاسند تا پنجرههای درون باکس مستطیل کاملا خودنمایی کنند.
* سنگ قسمت مستطیلی به اندازه ضخامت کنسول در بعد سوم ادامه مییابد تا حالت حجمی و سه بعدی به آن بدهد.
* روی باران گیر زیاد کار نشده تا بیش از حد به نظر نیاید.
تحلیل ایده سوم:
* حرف C انگلیسی با طرح چوب و یک C بزرگتر در پشت ان به صورت فضای خالی تراس (ورق مشکی برای جانپناه تراس استفاده شده تا دیده نشده و خالی به نظر برسد).
* حرف C دور دو پنجره را گرفته و سنگ کرم میانی در آن نفوذ کرده است.
* یک C بزرگتر با آجر بیرونی و ورق مشکی نفوذ کره به آن در دور نما ایجاد شده است.
* کار سه بعدی و حجمی شده و ترکیب نور و سایه دیده میشود.
* تراس، پنجره خود را با طرح هماهنگ میکند و حالت بسازبفروشی از بین رفته است.
تحلیل ایده چهارم:
خط عمودی وحدتبخش با استفاد از متریال جذاب کرم روشن در مقابل بستر تیره طرح
ترکیب خطوط افقی و عمودی
پخ اجباری ساختمان به صورت قسمتی از طرح شده است (حالت پله پله و تورفته و بیرون آمده).
تراسها کاملا سبک و فانتزی تا عامل وحدتبخش مرکزی مورد تعدی قرار نگیرد.
در سه لایه: لایه اول: کلی ، عمودی/ لایه دوم: تراسها، افقی/ لایه سوم: جزئیات پنجرهها، باز هم عمودی، ریتم عمودی، افقی، عمودی
توجه به جزئیات حتی جزئیات بندکشی
تحلیل ایده پنجم:
سیستم قاب در قاب: کل نما را به صورت یک فرم واحد درآورده است.
عدم استفاده از خطوط افقی، کشیدگی عمودی نما را زیاد کرده است.
مصالح کنتراست خوبی برقرار نکرده است. شاید بهتر بود بکگراند تیرهتر و قابها روشنتر میشد همچنین به جای سنگ سیاه از سیلور یا گردویی استفاده میشد.
پنجرهها روتین و روی هم طراحی شده است.
نردهها تنها خطوط افقی هستند که به سادگی طراحی شده و نمادی از سادگی را به نمایش میگذارند.
تحلیل ایده ششم:
طراحی در کنجها برای نماهای دوبر و سهبر
تقارن- تعادل نسبت به کنج
سطوح مختلف کاملا در هم فرو رفته و با یکیگر میآمیزد (کمپوزیسون خوب)
مخفی و آشکار: گاهی یک متریال مخفی شده و در جایی دیگر از دل متریال دیگر بیرون میآید.
از بین بردن کلیشهها: خطوط کج- قوس و دایره
حس تعلیق: با فرو فتن حجم در طبقه همکف، این فرورفتگی با ستونهای سفید گرد کاملا از دید پنهان شده است.
بازی با نقطه- خط- سطح – حجم
تحلیل ایده هفتم:
خطوط سفید همه از لبه نما شروع میشود ولی با یک ریتم کاملا آزاد و موسیقیایی در نقاط مختلف تمام میشود.
پنجرهها همه روی هم دیده شده و سازنده هیچ امکان استفاده از پلان برای طراحی نما نگذاشته است.
تحلیل ایده هشتم:
قابهای متداخل- زایش قاب درون قاب- یک خط که نمیخواهد به سادگی تمام شود.
ترکیب چند حرف C و بر عکس آن در چند مقیاس با یکدیگر
همنشینی مناسبی بین چوب تیره و آجر زرد و پنجرههای تیره آبی برقرار شده است.
کار اندکی درشتمقیاس، زمخت و مردانه شده است ( به نظر میرسد یک نفر با روحیات مردانه آن را طراحی نموده است)
به جزئیات توجه زیادی نشده است. مناسب برای ادارهجات لوکس. قوی و محکم و ستبر و دارای معنای صلابت و استواری
تحلیل ایده نهم:
نما با متریال سفید وسطی دو قسمت شده. در این نما فقط قسمت بالایی دیده میشود.
پنجره وسطی راهپله است که ۱٫۵ متر با طرفین اختلاف ارتفاع دارد ولی این اختلاف زیاد دیده نمیشود.
مستطیل عمودی وسطی با دو حرکت L مانند برعکس به کل نما گسترده شده است (مثل دست و پای مستطیل و شاید مثل یک ماهی در حال شنا کردن).
آسمان توسط نما قاب گرفته شده است.
متریال شکلاتی و قیچی دارای یک رنگ و دو بافت مختلف میباشند.
تحلیل ایده دهم:
یک قاب افقی قوی پایاندهنده کار
خطوط عمودی ظریف، بازی خوبی در نام دارند. گاهی ریتمیک و موسیقیایی شده و گاهی داخل قاب بالا میروند.
پنجرههای مربعی کوچک مثل دکمههای کت در نقاط مختلف روی نما قرار گرفتهاند.
متریال خوب انتخاب شده و ترکیببندی خوبی دارد (با دو نوع متریال کل کار بسته شده است)
در بدنه سمت چپ، کلیت نمای مربعی به دو مستطیل خوشتناسب تقسیم شده است.
تحلیل ایده یازدهم:
با یک T ظریف ولی شاخص، کار بسته شده است. علت شاخص بودن، قرارگیری خط عمودی در کنار تراس، تیره و خط افقی به موازات طبقه آخر
یک مستطیل در قسمت راست، T کلی را تقویت میکند. فاصله مستطیل تا حرف T از سمت راست تراسها و بالای مستطیل برابر است.
قسمتهایی از مربع خالی شده تا متریال چوب در داخل آن خودنمایی کند.
کنسول زشتبارانگیر بام، به وسیله ستونکها پوشیده شده است.
تزئین پنجرهها به وسیله قاب چوبی طراحی شده است.
تحلیل ایده دوازدهم:
یک مستطیل عمودی که مثل یک درخت شاخه شاخه شده، مهم این است که مستطیل عمودی به اندازه کافی قوی است و میتواند شاخهها را نگه دارد.
با استفاده از دو نوع متریال، کل کار بسته شده است. دیوار اتاق روشن دیده شده تا به نظر برسد که تراس به داخل نما نفوذ کرده است و پنجره اتاق و تراس یک تکه به نظر آید. این اتفاق در تراسهای عمودی سمت راست نیز دیده شده است.
تلفیق خطوط افقی و عمودی، نمای کلی عمودی است. لایه دوم یعنی مستطیل ساقه نیز عمودی است بنابراین لایه سوم باید با جزئیات و تکرار زیاد افقی شود.
تحلیل ایده سیزدهم:
نما دو قسمت شده، ابتدا یک مستطیل کشیده، تراس سمت چپ را جدا کرده سپس مربع سمت راست با یک خط کج به دو شکل تقریبا مساوی با زاویه ۱۸۰ نسبت به یکدیگر تقسیم شده است.
طراح قصد نداشته تراس سمت راست را جدا کند به همین دلیل نسبت به نما کاملا فلت دیده شده است.
استفاده از شیشه یکسره در نما از نظر عملکردی، مسائلی مثل انتقال حرارت و سر و صدا ایجاد میکند که در ساختمان مسکونی مناسب نیست
با یک خط کج، کل نما بسته شده و مواردی مثل استفاده از سنگ نامرغوب، دیده نمیشود.
تحلیل ایده چهاردهم:
نانوتکنولوژی: استفاده از هندسه کریستالی و درون سلولی برای تزئین نما به عنوان یک ارزش
کمپوزسیون: حالت L شکل هندسه نانو به خوبی با حجم کناری تلفیق شده است.
انتخاب رنگ مناسب: هندسه ارزشمند با رنگ ارزشمند سفید در مقابل سایر نما به رنگ سیاه قرار گرفته است.
هندسه ارزشمند جلوی پنجرههای بزرگ قرار گرفته که سایه آن به داخل منتقل شود. قسمتهای دیگر، پنجرههای کوچک و تیره رنگ دارند.
تحلیل ایده پانزدهم:
یک مستطیل بزرگ افقی که توسط شکاف تراس به دو مستطیل نابرابر عمودی تبدیل شده و این دو مستطیل توسط یک مستطیل سفید برجسته افقی و یک خط به یکدیگر دوخته شده است.
تداوم: ادامه رنگ تیره آجر مستطیلهای عمودی در قاب مستطیلی افقی سفید
کمپوزیسیون دوبعدی: چفت و بست مناسبی بین اشکال ایجاد شده است.
تحلیل ایده شانزدهم:
سیستم قاب تو قاب، سعی شده کل نما درگیر طرح شود .
بارانگیر در طرح درگیر شده و با یک فرم قوسی و ۵ خط عمودی حس زاید بودن آن، از بین رفته است.
با بریدن انتهای قاب افقی، حالت بسته بودن فرم از بین رفته و انرژیها آزاد و تخلیه میشود.
پنجره طبقات کاملا روی هم تکرار شدهاند (نکته منفی و شاید اجباری)